یکی از فانتزیام اینه که دارم با یه پراید هاچ بک گوجه ای از افق میام خونه و دستم تو دماغمه و بینیمو در میارم گیلی گیلی میکنم و میندازمش تو خیابون بعد یهو گوشیم زنگ میخوره منم تبلت جدید اپلمو از تو جیب شلوار کردیم که 1600 تا پیلیسه داره در میارم و میگم بنال :))
بعد اون یارو میگه بهتره خودتو از این بازی بکشی بیرون :))
میگم کدوم بازی کککصصصاااااااافططط :))
میگه همون بازی کثیف :))
بعد من متوجه میشم وارد یه بازی کثیف شدم و سریع گوشیمو قط میکنم و میرم تو یه حموم عمومی خوب خودمو میشورم که از این بازی کثیف بیام بیرون:)))))
بعد دوباره یارو زنگ میزنه ازم تشکر میکنه و میگه ولی خداییش گوشیت خیلی زاقارته بهتره یه گوشی جی ال ایکس بگیری بعد من یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میکنم و میگم داداش شلوار کردی مال همچین موقعیتاییه دیگه :))
خداییش اون صبر و حوصلتون تو حلقم ینی بازم میخواین ادامه بدم....:))
ناراحتین که روز ولنتاین کسی رو ندارین باهاش برین بیرون و بهتون کادو بده؟؟؟
یادتون باشه یه سریا هستند که روزپدر و مادر کسی رو ندارن بهش کادو بدن!!!
ناراحتین که چرا ماشین یا اموال دیگرتون رو دزد برده و ضرر مالی خوردین؟؟؟یادتون باشه یه سریا هستن که حاضرن هزاران ضرر مالی بخورن اما ضرر جانی ذره ای نخورن و سالم باشن!!!
ناراحتین که عشقتون تنهاتون گذاشته و رفته؟؟؟
یادتون باشه شما جوونید و آینده پیش روتونه اما یه سریا گوشه خانه سالمندان هستن که تنها شدن و نمیتونن به گذشته برگردن!!!
ناراحت باید کسی باشه که معلوم نیست فردا زنده ست یا مرده اما ناراحت نیست چون خدا و همچین خانواده چندهزار نفری داره که کنارشن!!!خیلی هامون با خدا قهریم و نماز نمیخونیم چه خوبه همونجور که روزی 2ساعت میایم bialove همه از همین امروز با خدا آشتی کنیم و روزانه نیم ساعت یادش کنیم چون دنیا 2روزه.....
حواستون به چیزایی که دارین باشه نه چیزایی که ندارین !!!
در اين زمانه
نمی دانم دل گم شده یا دلبر!
نمی دانم عشق گم شده یا معشوق.
نمی دانم اعتماد بی جا کرده ايم یا بی جا به ما اعتماد کردند.
نمی دانم لیاقت كسيي را نداشتيم یا آنها لایق ما نبودند.
نمی دانم ما در حق عشق خیانت کرديم یا او.
او قدر ندانست یا ما.....
نمی دانم خدا این حال را قسمت ما کرد یا ما خود قسمت را رقم زدیم.
نمی دانم چرا وقتیکه دل بستن سهل است, دل کندن آسان نیست.
نمی دانم خدا به ما "دل" داد تا از دنیا ببریم یا دنیا را داد تا دل بکنیم
نميدانم ...
کسانی هستند که ناخودآگاه از خودمان می رنجانیم ؛
مثل ساعتهایی که صبح دلسوزانه زنگ می زنند
و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم ،
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده !!!
امروزگلویم آنقدر بغض دارد
کـــــــــه
مجالی برای نفس کشیدن ندارم
امروز نفس کشیدن را بی دلیل میدانم
اصلا حوصله ام به نفس کشیدن هم نمیکشد
چه برسد به نوشتن مشتی سکوت
یـک خـسـته بـغــض کـرده
طاقت اين بغض قديمي را ندارم
چـقــدر دلــم هــوس مــرگ را کــرده
گلویم میسوزد
بــرای فریــادی که هر گز از گلویــم رخــت بر نبــست...
می ترسم از بعضی آدمها ...
آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند
آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند ...
آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان ...
آدمهایی که امروز ...
قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت ...
آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت بر زمینت می زنند ...
آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند ...
امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه ...
آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ...
چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !!
هر چه بخواهند می کشند ...
هر رنگ که بخواهند می زنند ...
سلامتی پدرایی که:شب خوابشون نمی بره و از غصه ی قسطای عقب افتاده تا صبح راه میرن.
كه غرورشون اجازه نمی ده وقتی توی خیابون می مونن از کسی پول قرض بگیرن ولی وقتی زنشون یه کم اخم می کنه با اون همه ریش و سیبیل کرخت،نازشون رو می کشن و هی برای یه لبخندشون ادا درمیارن و لوس بازی می کنن.
که:وقتی برا خانواده شون اتفاقی میفته،ادای محکم بودن در میارن و به همه روحیه میدن ولی خودشون وقتی تنها میشن،آروم آروم اشک میریزن.
وقتي که بچشون گیر میده یه چیز بخر و پول ندارن میگن فردا برات میخرم و آروم تو خودشون خرد می شن.
و این سردردها...
ربطی به خستگی از عشق و رابطه های جدید و قدیم ندارد!
تمامش به خاطر آلودگی هواست...
گاهی آنقدر سرگرم دنیای کوچکت هستی که فکر می کنم داری در مریخ زندگی می کنی!!!
حالا که دست هایت چتر نمی شوند
حالا که نگاهت ستاره نمی بارد
حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم
از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم
تا آوار تنهایی بر سرت نریزد
و آرامش خیالت ، خیس اشک هایم نشود
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ، نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ، یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود…………….
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عاشقتم
و آدرس
benbenfarn.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.